سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | ارتباط با من | درباره من | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 257856 | بازدیدهای امروز: 1| بازدیدهای دیروز: 6
درباره خودم

اسلام
تشیع
به همه بازدید کنندگان خیر مقدم می گویم طلبه هستم پاسخگوی سوالات شرعی شما عزیزان در هر کجای عالم که باشید سوالات و شبهات دینی را با ما در میان بگذارید
لوگوی وبلاگ
پیوندهای روزانه
مطالب قبلی
لینک های دوستان
اشتراک
 
یاهو

 

یک سوال از شما داشتم. یکی از دوستانم به تازگی با خواندن چند کتاب ضد اسلامی از اسلام برگشته و می گوید که دیگر این دین را قبول ندارد. دو مورد از مواردی هم را که مطرح می کند اینها هستند که من نمی توانم به او پاسخ بدهم و جوابش را نمی دانم: 1- در چندین آیه ی قرآن به لزوم کشتن کفار اشاره شده است و گفته شده که کفار را هر کجا که دیدید اگر در سه ماه حرام نبود بکشید. او می گوید مگر انسان آزاد نیست تا هر عقیده ای را داشته باشد. چه مفهومی دارد که دین اسلام چنین دستوری بدهد؟ یعنی جان انسانها این قدر بی ارزش است؟ 

 

 پاسخ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَآ أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا..    و هر کس انسانی را از مرگ رهایی بخشد چنان است که گویی همة مردم را زنده کرده است...

از این سخن خدا کاملا روشن می شود که خداوند چقدر به انسانها ارزش قایل است

قرآن کریم در آیة مذکور به یک حقیقت اجتماعی و تربیتی اشاره کرده است به این معنا کسی که بخاطر نوع دوستی و عواطف انسانی دیگری را از مرگ نجات بخشد این آمادگی را دارد که همین برنامه انسانی را در مورد هر بشر دیگری انجام دهد و از طرفی جامعه انسانی در حقیقت یک واحد و پیکر بیش نیست و زنده کردن و بیدار نمودن یک جان، زنده کردن سایر اعضای این پیکر است(تفسیر نمونه، آیت الله مکارم )

شخصی از حضرت امام صادق تفسیر آیة مذکور را پرسید، امام فرمود: تأویل بزرگتر و مفهوم مهمتر آیه این است که دیگری را به سوی راه حق یا باطل دعوت کند و او دعوتش را بپذیرد...(الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 2، ص 211، دارالکتب الاسلامیة، تهران.)

 

و در مواردی که خداوند به قتل دستور داده است آن قتل را به صلاح انسان و همچون زنده کردن می داند

ولکم فی القصاص حیوه (حکم قصاص برای زندگی شماست )بقره 179

 

در ضمن دستور کشتن در مورد ظالمین و طغیان کنندگان است  و طبیعی است کسانی که طغیان کرده اند و خود رای شده اند این آیات را قبول نخواهند کرد

 

همه آیات قرآن با آیه  بسم الله الرحمن الرحیم شروع میشود و این نشانگر رحمت و مهربانی خداست

 

 

آیات برائه                                                   

 

 این ایات قبل از فتح مکه نازل شده است  در اثر آزار و اذیتهای مشرکین و کفار و تصمیم آنها برای قتل پیامبر  مسلمانان از مکه به مدینه هجرت کردند بعدها بین مسلمانان و اهل مکه عهدنامه ای به نام صلح حدیبیه منقعد شد و طرفین  اعلام آتش بس کردند اما چند سال بعد  مشرکین بیعت خود را شکستند و حدود 23 نفر از مسلمانان را  کشتند  در این هنگام بود که آیات زیر نازل شد

اگر توجه داشته باشیم باتوجه به این که خداوند قدرت مطلق است و می توانست مشرکین را در دم  از بین ببرد اما برایشان فرصت داد  و ارفاق قایل شد اولا 4 ماه  قبل اعلام عمومی کرد تا مشرکین فرصت تصمیم گیری داشته باشند دوما  فرمود هر کس توبه کند  بخشیده می شود و کسانی که عهد خود را نشکسته اند  عهدشان محترم است  اگر کسی پناه جوید او را نکشید و به او پناه دهید  در ضمن با این حال خدا می فرماید اگر آنها بر شما دست یابند  به هیچ عهدی پایبند نخواهند بود و شما را خواهند کشت  با این حساب آیا خداوند  خدای مهربانی نیست ؟ و اسلام بهترین دین نیست ؟

 

  سوره مبارکه توبه

 

 (و این آیات) اعلامى است از خدا و پیغمبرش به مردم در روز حج اکبر که خداوند و رسولش بیزار است از مشرکین، حال اگر توبه کردید که توبه برایتان بهتر است، و اما اگر سر پیچیدید، پس بدانید که شما ناتوان کننده خدا نیستید، و تو (اى محمد) کسانى را که کفر ورزند به عذاب دردناکى بشارت ده (3).

مگر آن کسانى از مشرکین که شما با آنان عهد بسته‏اید و ایشان بهیچ وجه عهد شما را نشکسته، و احدى را علیه شما پشتیبانى و کمک نکردند، که باید عهدشان را تا سر آمد مدتشان استوار بدارید که خدا پرهیزکاران را دوست مى‏دارد (4).

پس وقتى ماههاى حرام تمام شد مشرکین را هر جا یافتید به قتل برسانید و دستگیر نموده و برایشان تنگ بگیرید، و به هر کمین‏گاهى (براى گرفتن آنان) بنشینید، پس اگر توبه کردند و نماز بپا داشته و زکات دادن رهاشان سازید که خدا آمرزنده رحیم است (5).

و اگر یکى از مشرکین از تو پناه خواست پس او را پناه ده تا کلام خدا را بشنود آن گاه او را به مامن خویش برسان و این به خاطر آنست که ایشان مردمى نادانند (6).

چگونه براى مشرکین در نزد خدا و نزد رسولش عهدى باشد؟ مگر آن مشرکینى که شما با ایشان نزد مسجد الحرام عهد بستید، پس ما دام که پایدار بر عهد شما بودند شما نیز پایدار بر تعهداتى که به ایشان سپرده‏اید باشید که خداوند پرهیزکاران را دوست مى‏دارد (7).

چگونه (غیر این باشد) و حال آنکه اگر ایشان بر شما دست یابند هیچ خویشاوندى و عهدى را رعایت نمى‏کنند، با زبانهاى خود شما را خشنود ساخته ولى دلهایشان (از این معنا) اباء دارد و بیشترشان فاسقند (8).

آیات خدا را به بهایى اندک فروختند، پس از راه خدا جلوگیرى نموده، آرى زشت بود آنچه ایشان                        ترجمه المیزان، ج‏9، ص: 195

 مى‏کردند (9).

در باره هیچ مؤمنى رعایت هیچ خویشاوندى و عهدى را نمى‏کنند، و ایشان آرى، هم ایشانند تجاوزگران (10).

پس اگر توبه کردند و نماز را بپا داشته و زکات دادند برادران شما در دین خواهند بود و ما آیتها را براى قومى که بدانند تفصیل مى‏دهیم (11).

و اگر سوگندهاى خود را بعد از عهدشان شکستند و در دین شما طعنه زدند پس کارزار کنید با پیشوایان کفر که ایشان پاى بند سوگندهایشان نیستند، شاید بوسیله کارزار دست بردارند (12).

آیا پیکار نمى‏کنید با مردمى که سوگندهاى خود را شکستند و آهنگ آن کردند که رسول را بیرون کنند و ایشان در نخستین بار، جنگ با شما را آغاز کردند. آیا از آنان مى‏ترسید؟ پس خدا سزاوارتر است از اینکه از وى بترسید اگر چنانچه مؤمن هستید (13).

پیکار کنید با ایشان تا خداوند به دست شما عذابشان داده و خوارشان سازد و شما را علیه ایشان نصرت داده و دلهاى مردمى با ایمان را شفا دهد (14).

و خشم دلهایشان را بزداید، و خدا از هر که بخواهد مى‏گذرد و خدا داناى شایسته‏کار است (15).

آیا گمان کردید که رها مى‏شوید و هنوز خدا از شما کسانى را که جهاد کردند و غیر از خدا و رسولش و مؤمنان همرازى نگرفتند، نشناخته است و خدا با خبر است به آنچه مى‏کنید (16)

 

شاهدی به  آیه 8( اگر مشرکان بر شما تسلط یابند به هیچ عهدی پایبند نخواهند بود )

این هم یک شاهد به کشتار مسلمانان توسط غیر مسلمانان  (جنگهای صلیبی )

 قلم از نوشتن جنایاتی که مسیحیان به مسلمانان روا کردند، شرم دارد. «روبرت» راهب مسیحی، درباره جنایات صلیبیان در شهر«مارا»،که خود به چشم دیده است، چنین می‏نویسد:

 سپاهیان ما درگذرها و میدانها و پشت بامها در گشت و حرکت بودند و مانند شیر ماده‏ای که توله‏اش را ربوده‏اند، از قتل عام لذّت می‏بردند. کودکان را پاره پاره می‏کردند و جوان و پیر را در یک ردیف از دم شمشیر می‏گذرانیدند و هیچ کس را باقی نمی‏گذاشتند و برای این که به کار خویش شتاب دهند، چندین نفر را با یک ریسمان به دار می‏آویختند. من از دیدن این کارها در شگفت بودم که این جماعت با این که شمارشان بسی بیشتر است و بسیاری از آنان مسلح‏اند، چرا بدون هیچ دفاعی، جان خود را در کف گذاشته، به قربانگاه حاضر می‏شوند. سپاهیان ما هر چه را می‏یافتند، بی‏درنگ می‏ربودند، شکم مردگاه را می‏دریدند و پول و جواهراتشان را از لباسهایشان بیرون می‏آوردند. امان از حرص و طمع! در کوچه‏های شهر نهرهای خون جاری بود و از چهار سو، لاشه‏های کشتگان روی هم انباشته و سربازان روی آنها می‏گذشتند. سرانجام «بوآمون» تمام کسانی را که در صحن قصر گرد آورده بود، احضار کرد و زنان و مردان پیر و بیمار را از دم شمشیر گذرانید و دیگران را، که جوان و توانمند بودند، برای فروش به بازار انطاکیه فرستاد. این قتل عام در روز یکشنبه، دوازدهم دسامبر روی داد، ولی چون تمام آنان را نمی‏توانستند در یک روز بکشند، ناچار باقیمانده را روز دوم به قتل رسانیدند. این که اقوام شرقی، که در آن زمان بسیار بافضیلت و شایسته بودند، درباره چنین دشمنی چه در ذهن داشتند  سعدی شیرازی می‏گوید: «نشاید که نامش نهند آدمی».

 در ضمن بدانید که تاریخ گواه است بر این که مسلمانان به هنگام فتح بیت المقدس هیچ گاه دست خویش به جنایت نیالودند و به ویژه با اسیران جنگی با مهربانی و مدارا رفتار می‏کردند. 

 

 

    آزادی

جناب یحیی  آیا انسان آزاد است؟ بله انسان آزاد است لکن نباید آزادی را با طغیان و وحشی گری و لذت جویی  و بی بند و باری و بیدینی   اشتباه گرفت

 

 1. آزادی خواست و آرمان هر انسانی است و گرایش آدمی به آزادی ریشه در اراده‏اش دارد

 2. آزادی در هیچ جامعه‏ای مطلق و نامحدود نیست و می‏توان آزادی مطلق را دشمن آزادی شمرد و نتیجه آن تعدی به حریم دیگران و محدودی سازی آزادی آنان است! انسان چون به یک زندگی جمعی تن می‏دهد، ناچار آزادی را باید در چهارچوب قوانین و مقررات قرار دهد. زیرا اگر همگان آزاد باشند و هیچکس به قوانین و مقررات پایبند نباشد، تجاوز به حریم دیگران امری عادی گشته و در نتیجه شیرازه زندگی اجتماعی از هم گسسته می‏شود. امروزه حتی تمدن غرب - که اساس را بر استفاده از لذت‏های مادی گذارده و همگان را از قید مقررات دینی و اصول اخلاقی رها کرده است - آزادی را به رعایت مقررات وضع شده در جامعه و رعایت نظم عمومی و عدم تخلف از آن مشروط نموده است. آیزایا برلین در کتاب خود از اتفاق نظر فلاسفه غرب در محدود بودن آزادی یاد کرده و می‏نویسد:

 «قلمرو آزادی، با توجه به طبیعت امر، نمی‏تواند غیر محدود باشد چه در این صورت وضعی پیش می‏آید که هر کس تا هر کجا دستش برسد در زندگی دیگران مداخله بکند و این گونه آزادی طبیعی به هرج و مرج اجتماعی می‏انجامد، به طوری که تامین حداقل نیازهای بشری را نامقدور می‏سازد و آزادی ضعفا به وسیله اقویا پایمال می‏گردد.

 3. انسان با پذیرش و پیروی از هر مکتبی، بر بایدها و حدود تعریف شده آن مکتب پای می‏فشرد چرا که سعادت را در پیروی از فرامین آن می‏داند، از این رو پاسداشت حدود تعریف شده پیرامون آزادی امری شایسته و لازم است

 4. اسلام آزادی مطلق را به رسمیت نمی‏شناسد زیرا بر توحید و رعایت فضیلت‏های اخلاقی و رهایی از بندگی غیر خدا تاکید دارد. دین اسلام مصالح انسان را به مصالح مادی این دنیایی منحصر نمی‏داند بلکه مصالح بسیار مهمتر معنوی و دینی و اخروی را برای او در نظر دارد. در حقیقت فلسفه تکلیف در اسلام همین است که می‏خواهد با موظف کردن انسان، کرامت ذاتی او را حفظ نموده و مصالح عمومی را تامین کند، از این رو هرچه با مصالح معنوی و مادی و سلامتی انسان ضرر رساند یا با آنان ناسازگار باشد، ممنوع ساخته است

 5. انسان قدرت سلطه بر مخلوقات دارد و هم پای آن، مسؤولیت مراقبت از مخلوقات را نیز عهده‏دار است. بنابراین اسلام با تاکید بر بندگی خالصانه انسان در برابر خداوند، مقرراتی را بر تبیین یک آزادی معتدل فراهم آورده است تا انسان از تمام نعمت‏های الاهی و مزایای زندگی به صورت معتدل بهره ببرد

 بنابراین حدود تعریف شده برای آزادی در دین اسلام نه تنها مخالف آزادی نیست، بلکه می‏توان آن را پاسداشت از این گوهر زیبا دانست تا در پرتو آن، انسان به رشد و تعالی رسد

 «انسان هرگز خود را مالک آزادی نمی‏داند، بلکه امانت دار آزادی است. آزادی که از زیباترین چهره‏های حقوقی است، ملک انسان نیست، بلکه ودیعه و امانت الاهی است که به او سپرده شده است.

 

 عفو عمومی 

 

   پیامبر(ص) بعد از فتح مکه همة قریشیان (به جز چند نفر) را عفو نمود و فرمود: شما مردم هموطنان بسیار نامناسبی بودید. رسالت مرا تکذیب کردید، و مرا از خانه ام بیرون ساختید و در دورترین نقطه که من به آنجا پناهنده شده بودم با من به نبرد برخاستید، ولی من با این همه، جرایم همة شما را بخشیده و بند و بردگی را از پای شما باز می کنم و اعلام می نمایم که بروید دنبال زندگی خود. همه آزادید

  در فتح مکه تعداد زیادی از قریشیان در جنگ شرکت کرده بودند، و برخی دیگر گرچه در جنگ حضور نداشتند، ولی زمینه و بستر جنگ، با پیامبر(ص) را فراهم کرده بودند و هر کدام به نحوی در جنگ نقش داشتند

این عفو عمومی نشانگر چیست ؟ اگر مسلمانان برای کشتار آمده بودند حال که پیروز شده اند  چرا عفو کردند ؟   

 




نویسنده: تشیع(دوشنبه 87/8/13 :: ساعت 10:59 عصر)

لیست کل یادداشت های این وبلاگ